بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان ترکی

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان ترکی

۹ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

ترانه تنها ما از پوپو (Puppo)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

ترانه تنها ما از پوپو (Puppo)

اینم یه ترانه قدیمی و قشنگ از پوپو (Pupo) که اولین بار تو فستیوال سن رموی سال ۱۹۸۰ اجرا شد. 
Su di noi ci avresti scommesso tu 
su di noi mi vendi un sorriso tu 
se lo vuoi cantare, sognare, sperare così. 
Su di noi gli amici dicevano 
no, vedrai, è tutto sbagliato. 
روی ما، تو شرط بستی 
روی ما، تو یه لبخند بهم فروختی 
اگه می‌خوای اینطوری بخون، رویا پردازی کن، امیدوار باش 
دوستان درباره ما حرف میزنن 
نه، خواهی دید که همه اش اشتباهه. 
Su di noi nemmeno una nuvola 
su di noi l’amore è una favola 
su di noi se tu vuoi volare 
lontano dal mondo, portati dal vento 
non chiedermi dove si va. 
روی ما حتی یه ابر هم نیست 
روی ما عشق یه افسانه است 
اگه روی ما می‌خوای پرواز کنی، 
دور از دنیا، سوار بر باد، 
ازم نپرس کجا میریم. 
Noi due respirando lo stesso momento 
per fare l’amore qua e là. 
Mi stavi vicino e non mi accorgevo 
di quanto importante eri tu 
adesso ci siamo, fai presto, ti amo 
non perdere un attimo in più. 
ما هر دو تو یه لحظه نفس می‌کشیم 
واسه عشق بازی اینجا و اونجا. 
نزدیک من بودی و متوجه نبودم 
چقدر تو برام مهم بودی 
حالا باهمیم، زودباش، دوستت دارم 
یه لحظه رو هم تلف نکن. 
... 
Su di noi ancora una volta dai 
su di noi se tu vuoi volare 
ti porto lontano nei campi di grano 
che nascono dentro di me. 
Nei sogni proibiti di due innamorati 
nel posto più bello che c’è. 
Lontano dal mondo, portati dal vento, 
respira la tua libertà 
giocare un momento poi corrersi incontro 
per fare l’amore qua e là. 
... 
روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست 
اگه روی ما می‌خوای پرواز کنی 
به مزرعه گندمی میارمت 
که درون من متولد شده 
تو رویاهای ممنوعه دو عاشق، 
تو بهترین جایی که هست، 
دور از دنیا، سوار بر باد، 
آزادیت رو تنفس کن 
کمی بازی و بعد دیدن هم 
واسه عشق بازی اینجا و اونجا 
... 
Su di noi ancora una volta dai 
su di noi, di te non mi stanco mai. 
Noi, solo noi, su di noi, solo noi 
noi, solo noi, su di noi, solo noi. 
روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست 
روی ما، هیچ وقت ازت خسته نمیشم 
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما 
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما. 

  • جواد امیدیان

نام اهالی مناطق و شهرهای ایتالیا

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۹ ب.ظ | ۰ نظر

ببخشید، شما اهل کجایید؟ (نام اهالی مناطق و شهرهای ایتالیا)
به کسی که اهل رمه، میگیم رمی و طبق همین قاعده به آدم اهل ونیز میگیم ونیزی یا اهل جزیره ساردنی، میگیم ساردنی. اما آیا ایتالیایی ها هم این طوری خودشونو صدا میزنن؟ 
ایتالیایی ها به اهل رم میگن Romano، به ونیزی میگن Veneziano و به ساردینی میگن Sardo!... خب حالا اگه علاقمندید بدونید یه آدم Partenopeo اهل کجای ایتالیاست، به خوندن ادامه بدید! 
سه مثالی که براتون زدم نمونه اسم هایی بود که از روی محل زندگی افراد به اونا نسبت داده شده، اما همیشه اینطور نیست و اسم هایی هم وجود داره که هیچ ربطی به محل زندگی افراد نداره. مثلا اهالی ناحیه باسیلیکاتا (Basilicata) خودشونو il lucano معرفی می‌کنن! و اگه دوست دختر ایتالیایی‌تون خودشو una partenopea verace معرفی کرد، حدس می‌زنید اهل کدوم شهر باشه؟ 
فکر میکنم بد نباشه یه نگاهی به نواحی بیست‌گانه ایتالیا و اسم اهالی اونجا بندازیم: 
نام اهالی مناطق ایتالیا 
Abruzzo: abruzzese 
Basilicata: lucano (به ندرت بکار میره basilicatese) 
Calabria: calabrese 
Campania: campano 
Emilia-Romagna: emiliano / romagnolo 
Friuli-Venezia Giulia: friulano / giuliano 
Lazio: laziale 
Liguria: ligure 
Lombardia: lombardo 
Marche: marchigiano 
Molise: molisano 
Piemonte: piemontese 
Puglia: pugliese 
Sardegna: sardo 
Sicilia: siciliano 
Toscana: toscano 
Trentino-Alto Adige: trentino / altoatesini 
Umbria: umbro 
Valle d’Aosta: valdostano 
Veneto:veneto 
نیازی به توضیح نیست که اسامی بالا به شکل مفرد مذکر آورده شده. یعنی مثلا siciliano به یه مرد سیسیلی گفته میشه و به یه زن سیسیلی باید بگید siciliana و به گروهی از مردم سیسیل که حداقل یه مرد توشون باشه siciliani و به یه دسته زن سیسیلی هم باید بگید siciliane! 
اگه به این اسامی دقت کنید، متوجه میشید که اکثرا با اضافه کردن –ano یا –ese به انتهای اسم مناطق ساخته شدن و صد البته استثنا هم داریم مثل همین lucano که گفتیم و ربطی به اسم Basilicata نداره و در واقع یه اسم باستانی مربوط به دوره امپراطوری رومی‌هاست. 
حالا بیایید یه نگاهی به شهرها بندازیم و ببینیم به اهالی اون شهرها چی میگن: 
نام اهالی شهرهای ایتالیا 
Bari: barese 
Bergamo: bergamasco 
Bologna: bolognese 
Brescia: bresciano 
Catania: catanese 
Chieve: chievese 
Chioggia: chioggiotto 
Firenze: fiorentino 
Frosinone: frusinato 
Genova: genovese 
Ivrea: eporediese (گرفته شده از اسم باستانی این شهر) 
La Spezia: spezzino 
Messina: messinese 
Milano: milanese 
Modena: modenese 
Napoli: napoletano (partenopeo یا) 
Padova: padovano 
Palermo: palermitano 
Pantelleria: pantescho 
Perugia: perugino 
Prato: pratese 
Ravenna: ravegnano / ravennato 
Reggio Calabria: reggino 
Roma: romano 
Susegana: suseganese 
Taranto: tarantino 
Torino: torinese 
Torretta: torrittese 
Trieste: triestino 
Val di Vizze: valvizzese 
Venezia: veneziano 
Verona: veronese 
Zafferana Etnea: zafferanese 
با این توضیحات فکر میکنم دیگه باید متوجه شده باشید، دوست دخترتون کجاییه؟! 
اگه با افسانه های یونانی آشنا باشید احتمالا میدنید که Partenopeo یکی از مستعمره های یونان باستان بوده که الان همون ناپل خودمونه! داستان ادیسه (Ulysse ایتالیایی) هومر رو بخونین تا متوجه بشید وقتی سیرن نتونست با صداش ادیسه رو جادو کنه و خودشو تو ...

  • جواد امیدیان

ترانه Cercami از رناتو زرو (Renato Zero)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

ترانه Cercami از رناتو زرو (Renato Zero)
Cercami, come e quando e dove vuoi 
cercami, è più facile che mai 
cercami, non soltanto nel bisogno 
tu cercami, con la volontà e l’impegno, rinventami. 
دنبالم بگرد، هر طور، هرموقع و هرجایی که می‌خوای 
دنبالم بگرد، هیچ وقت این قدر آسون نبوده 
دنبالم بگرد، نه فقط موقع نیاز 
دنبالم بگرد با خواست و اراده، دوباره منو بساز 
Se mi vuoi allora cercami di più 
tornerò solo se ritorni tu 
sono stato invadente, eccessivo lo so 
il pagliaccio di sempre, anche quello era amore però. 
اگه منو می‌خوای، پس بیشتر دنبالم بگرد 
برمی‌گردم به شرطی که تو برگردی 
بیش از حد مزاحم بودم، می‌دونم 
همیشه دلقک بودم، گرچه اینم رو هم رفته عشق بود 
Questa vita ci ha puniti già 
troppe quelle verità che ci son rimaste dentro. 
این زندگی از قبل ما رو مجازات کرده 
حقایق زیادیه که درون ما باقی مونده. 
Oggi che fatica che si fa 
come è finta l’allegria, quanto amaro disincanto. 
امروز از پا افتادیم 
چطور خوشی ها به آخر رسید، چقدر تلخ از رویا بیدار شدیم 
Io sono qui, insultami feriscimi 
sono così, tu prendimi o cancellami 
adesso sì tu mi dirai che uomo mai ti aspetti! 
من اینجا هستم، بهم توهین کن، زخم بزن 
اینطوریم، منو ببر یا فراموشم کن 
حالا بهم میگی که مردی نبودم که انتظارشو داشتی! 
io mi berrò l’insicurezza che mi dai 
l’anima mia farò tacere pure lei 
se mai vivrò di questa clandestinità per sempre. 
من نا امنی رو که بهم دادی قبول می‌کنم (می‌نوشم) 
روح من،  آروم می‌گیره، 
اگه برای همیشه تو این مخفیگاه زندگی نکنم. 
Fidati, che hanno un peso gli anni miei 
fidati, e sorprese non ne avrai 
sono quello che vedi io pretese non ho 
se davvero mi credi di cercarmi non smettere no. 
بهم اعتماد کن، چرا که سال های من ارزش داره 
بهم اعتماد کن، غافلگیر نمی‌شی 
من همینم که میبینی، ادعایی ندارم 
اگه واقعا بهم اعتماد داری، دنبالم بگرد، دست برندار 
Questa vita ci ha puniti già 
l’insoddisfazione qua c’ha raggiunti facilmente 
così poco abili anche noi a non dubitare mai 
di una libertà indecente. 
زندگی قبلا ما رو مجازات کرده 
اینجا ناخشنودی راحت به ما غلبه می‌کنه 
این طوری حتی ما هم نمی‌تونیم اعتماد داشته باشیم 
تو یه ازادی شرم آور. 
Io sono qui ti seguirò ti basterò 
non resterò una riserva questo no 
dopo di che quale altra alternativa può salvarci. 
من اینجام، دنبالت میام، برات کافیم 
به عنوان یه ذخیره، نمی‌مونم 
بعد از (اون)، چه جایگزین دیگه ای می‌تونه ما رو حفظ کنه 
Io resto qui mettendo a rischio i giorni miei 
scomodo sì perché non so tacere mai 
adesso sai senza un movente non vivrei comunque. 
اینجا می‌مونم رو روزهام ریسک می‌کنم 
آسون نیست چون هیچوقت آروم نبودم 
حالا می‌دونی بی دلیل زندگی نمی‌کنم 
Cercami, cercami, non smettere. 
دنبالم بگرد، دنبالم بگرد، دست برندار 

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت آخر)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت آخر)

Ma il nonno lo prese per mano chiuse il cancello e condusse Pierino verso casa. 
Pierino si era appena allontanato che un grande lupo grigio sbucò dalla foresta. 
In un baleno il gatto si arrampicò sull‘albero. 
L’anatra starnazzò terrorizzata e stupidamente balzò sulla riva.Prese a correre con tutte le sue forze, ma un’anatra non può essere più veloce di un lupo.Il lupo si avvicinava sempre di più finché la raggiunse, ecco. L’afferrò e ne fece un sol boccone. 
Poveraccio! 
اما پدر بزرگ دستشو گرفت، در رو بست و پیرینو رو به سمت خونه برد. پیرینو کمی دور شده بود که یه گرگ خاکستری بزرگ از جنگل بیرون اومد. 
در یه چشم به هم زدن گربه رفت بالای درخت. 
اردک هراسان بال زد و به طرز احمقانه ای پرید رو ساحل. با تمام نیروش شروع کرد به دویدن، اما یه اردک نمیتونه سریعتر از یه گرگ باشه. گرگ نزدیکتر و نزدیکتر شد تا اینکه نهایتا اونو گرفت. گرفتشو یه لقمه اش کرد. 
بیچاره! 
Ed ora ecco come stavano le cose: 
Il gatto si era accucciato su un ramo. 
L’ uccellino appollaiato su un altro. Non troppo vicino al gatto naturalmente eh. 
Il lupo camminava intorno all’albero guardandoli con occhi ingordi. 
Intanto Pierino guardava quel che stava succedendo da dietro il cancello e 
senza un briciolo di paura. 
و حالا (بهتون میگم) چه اتفاق‌هایی افتاد: 
گربه روی یه شاخه دراز کشید بود. 
پرنده کوچیک روی یکی دیگه نشست. طبیعتا نه خیلی نزدیک گربه. 
گرگ اطراف درخت قدم می‌زد و حریصانه نگاشون میکرد. 
در این ضمن پیرینو به اون چه پشت در اتفاق می‌افتاد، بدون کوچکترین ترسی نگاه می‌کرد. 
Corse in casa, prese una corda robusta e si arrampicò sull’alto muro di pietra. 
Uno dei rami dell’albero attorno al quale girava il lupo si protendeva oltre il muro. 
Afferrando il ramo Pierino riuscì ad arrampicarsi, e così si ritrovò sull’albero. 
poi disse all’uccelino: 
”vola giù mettiti a svolazzare intorno al muso del lupo. Attenzione però non farti acchiappare!” 
داخل خونه دوید، یه طناب محکم برداشت و روی سنگ بلند دیوار رفت. یکی از شاخه های درخت، نزدیک اونجایی که گرگ قدم می‌زد رو به اونطرف دیوار کشید. پیرینو شاخه رو گرفت و موفق شد ازش بالا بره، و این طوری بالای درخت رفت. بعد به پرنده کوچیک گفت: 
”   برو پایین اطراف پوزه گرگ پرواز کن. اما مواظب باش نگیرتت! ” 
L’uccellino quasi toccava il muso del lupo con le ali mentre questo aprendo la bocca spiccava salti fulminei cercando di azzannarlo. Mamma mia come l’hanno fatto inferocire! 
Ragazzi, come voleva afferrarlo ma l’uccellino era più molto più furbo della belva e continuava il suo gioco. 
پرنده کوچیک تقریبا پوزه گرگ رو با بال هاش لمس میکرد و در حالی که اینکار دهان گرگ رو باز می‌کرد، سریع بالا و پایین می‌پرید. وای خدای من (ببین) چطور عصبانیش کردن! 
بچه ها، واقعا می‌خواست بگیرتش اما پرنده کوچیک خیلی زرنگ‌تر از حیون درنده بود و بازیشو ادامه می‌داد. 
Intanto Pierino aveva fatto un bel nodo scorsoio e cautamente lo calò giù dall’albero. 
Oh riuscì ad infilarlo nella coda del lupo e tirò con tutte le sue forze. 
Sentendosi preso in trappola il lupo si mise a saltare furiosamente cercando di liberarsi. 
Ma Pierino niente, le ...

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت سوم)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت سوم)
Una mattina di buon’ora, Pierino aprì il cancello e uscì sul prato verde che circondava la sua casa. Sul ramo di un grande albero era appollaiato un uccellino amico di Pierino. Non appena lo vide arrivare cinguettò allegramente: 
“Va tutto tranquillo”. 
یه روز صبح زود، پیرینو در رو باز می‌کنه و به علفزار سبزی که اطراف خونه اش بوده میره. روی شاخه ای از یه درخت بزرگ یه پرنده کوچیک، دوست پیرینو، نشسته بود. به محض دیدن اون با شادی جیک جیک می‌کنه: 
” همه چیز آرومه”. 
Accanto a Pierino un anatra avanzò dondolandosi, era contenta che il ragazzo non avesse chiuso il cancello e decise di farsi una nuotatina nel profondo stagno in mezzo al prato. 
Vedendo l’anatra, l’ uccellino volò giù dall’ albero, si posò sull’erba vicino a lei e alzò le spalle. 
“ma che razza di uccello sei che non sai volare?” disse. 
E l’anatra replicò: 
“ ma che razza di uccello sei tu che non sai nuotare, spatasù” e si tuffò nello stagno. 
کنار پیرینو یه اردک خودشو تکون میده، خوشحال بود که پسره در رو نبسته و تصمیم می‌گیره تو آبگیر عمیق وسط علفزار یه شنایی بکنه. (وقتی) اردک رو می‌بینه، پرنده از درخت پایین میاد، روی سبزه ای نزدیک اون میشینه و شونه هاشو بالامی‌کشه و میگه: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که پرواز بلد نیست؟” 
و اردک جواب میده: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که شنا بلد نیست، پوف” و تو آبگیر شیرجه زد. 
Seguitarono a litigare per un bel pò, l’anitra nuotando nello stagno e l’uccellino saltellando sulla riva erbosa. 
Ad un tratto qualche cosa attirò l’attenzione di Pierino, era un gatto che avanzava insidioso fra l’erba. Il gatto pensò : 
”mmmh eccolo, un uccello impegnato a discutere non mi sarà difficile catturarlo e mangiarlo” e incominciò a strisciare verso di lui sulle zampe di velluto. 
اونا واسه مدتی به دعواکردن ادامه دادند، اردک تو آبگیر شنا می‌کرد و پرنده کوچیک کنار ساحل سبز بالا پایین می‌پرید. 
ناگهان چیزی توجه پیرینو رو جلب کرد، گربه ای بود که داشت بی سرو صدا به سمت علفزار پیشروی می‌کرد. گربه فکر می‌کرد: 
”امممم ایناهاش، یه پرنده که مشغول حرف زدنه، گرفتن و خوردنش برام سخت نیست” و روی پنجه و به نرمی شروع به خزیدن به سمت اون کرد. 
Attenzione! gridò Pierino e l’uccellino volò svelto sull’albero. L’anatra fece quack quack al gatto dal bel mezzo dello stagno. 
Il gatto girava intorno all’albero, e intanto pensava: 
”Ma vale la pena d’arrampicarsi così in alto? quando sarò lassù, l’uccello sarà già volato via.” 
پیرینو فریاد زد، مواظب باش! و پرنده کوچیک به سرعت روی درخت پرواز کرد. اردک از وسط آبگیر به گربه کواک کواک کرد. 
گربه در حالی که فکر می‌کرد به اطراف درخت میره: 
” ارزششو داره (از درخت) بالا برم؟ وقتی اون بالا برسم، پرنده از قبل پرواز کرده رفته.” 
Uscì il nonno era arrabbiato perché Pierino aveva disobbedito: 
”Il prato è un posto pericoloso Pierino se un lupo, un lupo dovesse sbucare dal bosco che cosa faresti?” 
Pierino non prestò attenzione alle parole del nonno, i ragazzi come lui non hanno paura dei lupi. 
پدر بزرگ با عصبانیت بیرون اومد چون پیرینو حرف گوش نکرده بود: 
” علفزار جای خطرناکیه پیرینو، اگه یه گرگ، یه گرگ از جنگل بیرون بیاد، چیک ...

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت دوم)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت دوم)
Posso raccontarvi una storia?...allora c’era una volta…ma eheh questa no non è una storia normale, questa è una fiaba musicale e tutte le fiabe voi lo sapete hanno dei personaggi, ma qui in questa fiaba ogni personaggio è rappresentato da un diverso strumento musicale. Pensate che soddisfazione! 
می‌تونم براتون یه داستان تعریف کنم؟... بسیار خوب، یکی بود یکی نبود... اما هه هه این نه یه داستان معمولی نیست، این یه قصه موزیکاله و همه قصه ها همون طور که می‌دونید شخصیت هایی دارن، اما اینجا تو این قصه هر شخصیت با یه ساز متفاوت نشون داده میشه. فکرشو بکنید چه لذتی داره! 
  
Ora per farvi riconoscere i personaggi ogni volta che appaiono, io chiederò ai vari strumenti musicali di presentarsi a voi. State a sentire che roba eh! 
Prima di tutto l’uccellino. 
L’uccellino è rappresentato da un flauto. 
حالا واسه شناختن شخصیت ها، هر وقت که ظاهر میشن، من از هر ساز مختلف می‌خوام خودشو به شما معرفی کنه. بنابراین توجه کنید. اول از همه پرنده کوچیک. پرنده کوچیک با یه فلوت معرفی میشه. 
L’anitra da oboe, state a sentire l’oboe. 
اردک با قره نی، به قره نی گوش کنید. 
Il gatto lo fa il clarinetto. 
گربه با کلارینت نواخته میشه. 
Il nonno molto severo è rappresentato dal fagotto. 
پدربزرگ بسیار سخت گیر با قره نی بم معرفی میشه. 
Il lupo da tre corni, eccolo che viene. 
گرگ با سه شیپور، ایناهاش اینجاست. 
E il Pierino, l’eroe della nostra storia. Pierino è così importante che è rappresentato da tutti gli archi dell’orchestra. 
و پیرینو، قهرمان داستان ما. پیرینو اونقدر مهمه که با تمام سازهای آرشه ای (ویولن، ویولن سل و...) ارکستر نشون داده میشه. 
Poi ci sono i cacciatori che sono meno importanti di Pierino , però sono importanti anche loro. E sono rappresentati dai legni. 
Pensate un po’che anche lo sparo dei fucili ha un motivo ed è suonato dai timpani. 
بعد شکارچی ها هستن که کمتر از پیرینو مهمند، گرچه اونا هم مهمند و با سازهای چوبی معرفی میشن. 
کمی فکر کنید که شلیک اسلحه ها یه دلیلی داره و با طبل ها نواخته میشه. 
Oh, abbiamo fatto le presentazioni, ed ora immaginatevi la scena. Si entra dentro alla storia. Una casetta circondata da un grande giardino. Circondata a sua volta da una staccionata . Fuori nei prati c’è un grosso albero e un stagno non molto lontano da una foresta buia e misteriosa. 
اوه، معرفی رو انجام دادیم و حالا صحنه رو تصور کنید. ما وارد داستان میشیم. یه کلبه با یه باغ بزرگ اطرافش (و) با نرده چوبی کشیده شده دور تا دور خودش. بیرون از چمنزار یه درخت بزرگه و یه آبگیر نه خیلی دور از یه جنگل تاریک و اسرار آمیز... 

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت اول)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت اول)
داستان « پیتر و گرگ» یا به قول ایتالیایی‌ها «Pierino e il lupo» از داستان های موزیکالیه که سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev) نویسنده روسی تبار متولد اکراین، اونو واسه بچه ها نوشته. میگن اون این داستان رو برای پسرش که می‌خواست داستان گرگ رو بدون خوندن و یا شنیدن دوباره اون یاد بگیره، نوشت . 
شخصیت های این داستان با سازهای مختلف معرفی میشن و یک راوی داستان رو نقل می‌کنه. از این داستان تا کنون کتاب‌ها و نمایش‌های زیادی نوشته شده. حتی تو سال ۱۹۴۶ روایت کارتونی اون هم توسط شرکت والت دیزنی ساخته شد! 
خلاصه اصل داستان: 
پیرینو پسر بچه ایه که با پدر بزرگش تو یه روستای روسی زندگی می‌کنه. یه روز پیرینو واسه گردش از خونه خارج میشه اما یادش میره در باغ رو ببنده. اردک از فرصت استفاده می‌کنه و برای شنا به برکه نزدیک خونه میره. اون با یه پرنده بحثش میشه: 
« – ببینم تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه پرواز کنه؟ 
– تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه شنا کنه؟ » 
گربه پیرینو آهسته به اونا نزدیک میشه اما با فریاد پیرینو پرنده روی درخت بلندی پرواز میکنه و اردک هم به سمت وسط برکه شنا می‌کنه . 
پدر بزرگ غرغروی پیرینو اونو سرزنش می‌کنه که چرا بیرون رفته: 
« نمیگی یه گرگ از جنگل میاد بیرون؟ » 
بعد اونو می‌بره خونه و در باغ رو قفل می‌کنه! 
بعد از مدتی یه گرگ بزرگ خاکستری از جنگل بیرون میاد. گربه میره بالای درخت، اما گرگ شروع به تعقیب اردک که از برکه بیرون اومده می‌کنه و اونو می‌بلعه. 
پیرینو یه طناب بر می‌داره و از روی دیوار بالای درخت میره. اون از پرنده می‌خواد که دور سر گرگ بچرخه و اونو گیج کنه. در این حین اون هم حلقه طناب رو پایین میاره و گرگ رو با طناب می‌گیره. گرگ سعی می‌کنه خودشو آزاد کنه اما حلقه تنگ تر میشه و پیرینو هم طناب رو به درخت می‌بنده. 
چندتا شکارچی، که دنبال گرگ هستند، از جنگل بیرون میان و می‌خوان به گرگ شلیک کنن، اما پیرینو نمی‌ذاره و کمکشون میکنه تا همراه با پرنده و گربه، شادی کنان گرگ رو به یه باغ وحش ببرن. البته پدر بزرگ هم با اوناس و هنوز غر میزنه که: 
« اگه پیرینو گرگ رو نگرفته بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ چی می‌شد؟» 
در پایان داستان راوی میگه : « اگه با دقت گوش کنید، صدای اردک رو از شکم گرگ می‌شنوید، چون گرگه اونو زنده قورت داده!» 
انشالا از قسمت بعد شاهد ترجمه قسمت به قسمت این داستان به روایت بنینی خواهید بود. تا اون موقع سعی کنید حداقل فایل صوتی داستان رو بگیرید که از قافله عقب نمونید. 

  • جواد امیدیان

ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)
ترانه « به تو » از لورنتزو جوانوتتی (Lorenzo jovanotti) تقدیم به غزال عزیز 
A te che sei l’unico al mondo, l’unica ragione per arrivare fino in fondo 
Ad ogni mio respire quando ti guardo 
Dopo un giorno pieno di parole 
Senza che tu mi dica niente 
Tutto si fa chiaro 
A te che mi hai trovato all’ angolo coi pugni chiusi 
Con le mie spalle contro il muro, pronto a difendermi con gli occhi bassi 
Stavo in fila, con i disillusi 
Tu mi hai raccolto come un gatto e mi hai portato con te 
به تو که در دنیا یگانه ای، یگانه دلیل رفتن تا به آخر 
در هر نفس، وقتی تو را نگاه می‌کنم 
بعد از روزی پر از حرف 
بدون اینکه تو چیزی به من گفته باشی 
همه چیز روشن می‌شود 
به تویی که مرا یافته ای، در گوشه ای با مشتی بسته 
با پشتی به دیوار، آماده برای دفاع از خود، با چشمانی رو به پایین 
در صف ایستاده بودم، با مردمی ناامید 
تو مرا مانند گربه ای برداشتی و با خود بردی 
A te io canto una canzone, perché non ho altro 
Niente di meglio da offrirti di tutto quello che ho 
Prendi il mio tempo e la magia che con un solo salto 
Ci fa volare dentro all’aria come bollicine 
برای تو ترانه ای می‌خوانم، زیرا چیز دیگری ندارم 
هیچ چیزی بهتر، از تمام چیزی که دارم تا تقدیمت کنم 
زمان مرا بگیر و جادویم را که تنها با جهشی 
ما را مانند قطرات در آسمان به پرواز درمی‌آورد 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
A te che sei il mio grande amore ed il mio amore grande 
A te che hai preso la mia vita e ne hai fatto molto di più 
A te che hai dato senso al tempo senza misurarlo 
A te che sei il mio amore grande ed il mio grande amore 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
به تو که زندگی مرا می‌گیری و بیشتر از آن استفاده می‌کنی 
به تو که به زمان معنی می‌دهی بدون اندازه گیری آن 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
A te che io ti ho visto piangere nella mia mano 
Fragile che potevo ucciderti stringendoti un po’ 
E poi ti ho visto con la forza di un aeroplano 
Prendere in mano la tua vita e trascinarla in salvo 
A te che mi hai insegnato i sogni e l’arte dell’avventura 
A te che credi nel coraggio e anche nella paura 
A te che sei la miglior cosa che mi sia successa 
A te che cambi tutti i giorni e resti sempre la stesso 
به تو که دیده ام در دستانم گریه می‌کنی 
ترسان از اینکه با فشاری بیشتر تو را بکشم 
و سپس می‌بینمت با قدرت یک هواپیما 
زندگیت را در دست گرفته ای و به نقطه امنی می‌کشی 
به تو که رویا دیدن را به من آموختی و هنر ماجراجویی را 
به تو که به شجاعت معتقدی حتی در میان وحشت 
به تو که بهترین اتفاقی هستی که برایم روی داده 
به تو که تمام روزها را تغییر می‌دهی (اما) خود همیشه همان گونه می‌مانی 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei sogni miei 
A te che sei 
Essenzialmente sei 
Sostanza dei sogni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
به تو که هستی 
واقعا هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 

  • جواد امیدیان

بال هایی بر فراز ایتالیا

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

بال هایی بر فراز ایتالیا
 بعضی وقتا کمی طول می‌کشه تا مفهوم یه کلمه ای رو که باهاش بازی شده رو درک کنیم. 
چیزی که الان مد نظره، اسم یه شرکت هواپیمایی خصوصی ایتالیاست که مقرش تو رمه، به نام Air one. 
در وحله اول به نظر اسمش انگلیسی میاد، اما اگه دقت کنید رو دم هواپیما های این شرکت عکس یه مرغ ماهی‌خوار رو می‌بینید که تو ایتالیایی بهش میگن Airone و اینجاست که متوجه میشید این کلمه یه معنای دوگانه  داره! 
این شرکت با اسم آلیآدریاتیکا (Aliadriatica) سال ۱۹۸۳ در شهر پسکارا (Pescara) تو ناحیه آبروتزو (Abruzzo) به منظور مدرسه آموزش پرواز تاسیس شد و کم کم به مرور در سال ۱۹۹۴ با خرید بوئینگ های ۷۳۷ شروع به جا به جایی مسافر در داخل ایتالیا و اروپا کرد و در سال ۲۰۰۵ هم اسمشو به Airone تغییر دارد. 
 اطلاعات کاملتر رو می‌تونید تو ویکی پیدا ببینید و یا یه سر به سایت رسمیش بزنید. 
گذشته ازاین، اسم Aliadriatica ، مثل اسم شرکت هواپیمایی دولتی ایتالیا، Alitalia، یه اسم مرکبه! Ali در واقع جمع Ala ، به معنی بال‌هاست! 
بال‌های آدریاتیک (دریای بین ایتالیا و یوگسلاوی) و بال‌های ایتالیا...  بال‌هایی بر فراز ایتالیا.  

  • جواد امیدیان