بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان ترکی

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان

بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان ترکی

پیرینو و گرگ (قسمت آخر)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت آخر)

Ma il nonno lo prese per mano chiuse il cancello e condusse Pierino verso casa. 
Pierino si era appena allontanato che un grande lupo grigio sbucò dalla foresta. 
In un baleno il gatto si arrampicò sull‘albero. 
L’anatra starnazzò terrorizzata e stupidamente balzò sulla riva.Prese a correre con tutte le sue forze, ma un’anatra non può essere più veloce di un lupo.Il lupo si avvicinava sempre di più finché la raggiunse, ecco. L’afferrò e ne fece un sol boccone. 
Poveraccio! 
اما پدر بزرگ دستشو گرفت، در رو بست و پیرینو رو به سمت خونه برد. پیرینو کمی دور شده بود که یه گرگ خاکستری بزرگ از جنگل بیرون اومد. 
در یه چشم به هم زدن گربه رفت بالای درخت. 
اردک هراسان بال زد و به طرز احمقانه ای پرید رو ساحل. با تمام نیروش شروع کرد به دویدن، اما یه اردک نمیتونه سریعتر از یه گرگ باشه. گرگ نزدیکتر و نزدیکتر شد تا اینکه نهایتا اونو گرفت. گرفتشو یه لقمه اش کرد. 
بیچاره! 
Ed ora ecco come stavano le cose: 
Il gatto si era accucciato su un ramo. 
L’ uccellino appollaiato su un altro. Non troppo vicino al gatto naturalmente eh. 
Il lupo camminava intorno all’albero guardandoli con occhi ingordi. 
Intanto Pierino guardava quel che stava succedendo da dietro il cancello e 
senza un briciolo di paura. 
و حالا (بهتون میگم) چه اتفاق‌هایی افتاد: 
گربه روی یه شاخه دراز کشید بود. 
پرنده کوچیک روی یکی دیگه نشست. طبیعتا نه خیلی نزدیک گربه. 
گرگ اطراف درخت قدم می‌زد و حریصانه نگاشون میکرد. 
در این ضمن پیرینو به اون چه پشت در اتفاق می‌افتاد، بدون کوچکترین ترسی نگاه می‌کرد. 
Corse in casa, prese una corda robusta e si arrampicò sull’alto muro di pietra. 
Uno dei rami dell’albero attorno al quale girava il lupo si protendeva oltre il muro. 
Afferrando il ramo Pierino riuscì ad arrampicarsi, e così si ritrovò sull’albero. 
poi disse all’uccelino: 
”vola giù mettiti a svolazzare intorno al muso del lupo. Attenzione però non farti acchiappare!” 
داخل خونه دوید، یه طناب محکم برداشت و روی سنگ بلند دیوار رفت. یکی از شاخه های درخت، نزدیک اونجایی که گرگ قدم می‌زد رو به اونطرف دیوار کشید. پیرینو شاخه رو گرفت و موفق شد ازش بالا بره، و این طوری بالای درخت رفت. بعد به پرنده کوچیک گفت: 
”   برو پایین اطراف پوزه گرگ پرواز کن. اما مواظب باش نگیرتت! ” 
L’uccellino quasi toccava il muso del lupo con le ali mentre questo aprendo la bocca spiccava salti fulminei cercando di azzannarlo. Mamma mia come l’hanno fatto inferocire! 
Ragazzi, come voleva afferrarlo ma l’uccellino era più molto più furbo della belva e continuava il suo gioco. 
پرنده کوچیک تقریبا پوزه گرگ رو با بال هاش لمس میکرد و در حالی که اینکار دهان گرگ رو باز می‌کرد، سریع بالا و پایین می‌پرید. وای خدای من (ببین) چطور عصبانیش کردن! 
بچه ها، واقعا می‌خواست بگیرتش اما پرنده کوچیک خیلی زرنگ‌تر از حیون درنده بود و بازیشو ادامه می‌داد. 
Intanto Pierino aveva fatto un bel nodo scorsoio e cautamente lo calò giù dall’albero. 
Oh riuscì ad infilarlo nella coda del lupo e tirò con tutte le sue forze. 
Sentendosi preso in trappola il lupo si mise a saltare furiosamente cercando di liberarsi. 
Ma Pierino niente, le ...

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت سوم)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت سوم)
Una mattina di buon’ora, Pierino aprì il cancello e uscì sul prato verde che circondava la sua casa. Sul ramo di un grande albero era appollaiato un uccellino amico di Pierino. Non appena lo vide arrivare cinguettò allegramente: 
“Va tutto tranquillo”. 
یه روز صبح زود، پیرینو در رو باز می‌کنه و به علفزار سبزی که اطراف خونه اش بوده میره. روی شاخه ای از یه درخت بزرگ یه پرنده کوچیک، دوست پیرینو، نشسته بود. به محض دیدن اون با شادی جیک جیک می‌کنه: 
” همه چیز آرومه”. 
Accanto a Pierino un anatra avanzò dondolandosi, era contenta che il ragazzo non avesse chiuso il cancello e decise di farsi una nuotatina nel profondo stagno in mezzo al prato. 
Vedendo l’anatra, l’ uccellino volò giù dall’ albero, si posò sull’erba vicino a lei e alzò le spalle. 
“ma che razza di uccello sei che non sai volare?” disse. 
E l’anatra replicò: 
“ ma che razza di uccello sei tu che non sai nuotare, spatasù” e si tuffò nello stagno. 
کنار پیرینو یه اردک خودشو تکون میده، خوشحال بود که پسره در رو نبسته و تصمیم می‌گیره تو آبگیر عمیق وسط علفزار یه شنایی بکنه. (وقتی) اردک رو می‌بینه، پرنده از درخت پایین میاد، روی سبزه ای نزدیک اون میشینه و شونه هاشو بالامی‌کشه و میگه: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که پرواز بلد نیست؟” 
و اردک جواب میده: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که شنا بلد نیست، پوف” و تو آبگیر شیرجه زد. 
Seguitarono a litigare per un bel pò, l’anitra nuotando nello stagno e l’uccellino saltellando sulla riva erbosa. 
Ad un tratto qualche cosa attirò l’attenzione di Pierino, era un gatto che avanzava insidioso fra l’erba. Il gatto pensò : 
”mmmh eccolo, un uccello impegnato a discutere non mi sarà difficile catturarlo e mangiarlo” e incominciò a strisciare verso di lui sulle zampe di velluto. 
اونا واسه مدتی به دعواکردن ادامه دادند، اردک تو آبگیر شنا می‌کرد و پرنده کوچیک کنار ساحل سبز بالا پایین می‌پرید. 
ناگهان چیزی توجه پیرینو رو جلب کرد، گربه ای بود که داشت بی سرو صدا به سمت علفزار پیشروی می‌کرد. گربه فکر می‌کرد: 
”امممم ایناهاش، یه پرنده که مشغول حرف زدنه، گرفتن و خوردنش برام سخت نیست” و روی پنجه و به نرمی شروع به خزیدن به سمت اون کرد. 
Attenzione! gridò Pierino e l’uccellino volò svelto sull’albero. L’anatra fece quack quack al gatto dal bel mezzo dello stagno. 
Il gatto girava intorno all’albero, e intanto pensava: 
”Ma vale la pena d’arrampicarsi così in alto? quando sarò lassù, l’uccello sarà già volato via.” 
پیرینو فریاد زد، مواظب باش! و پرنده کوچیک به سرعت روی درخت پرواز کرد. اردک از وسط آبگیر به گربه کواک کواک کرد. 
گربه در حالی که فکر می‌کرد به اطراف درخت میره: 
” ارزششو داره (از درخت) بالا برم؟ وقتی اون بالا برسم، پرنده از قبل پرواز کرده رفته.” 
Uscì il nonno era arrabbiato perché Pierino aveva disobbedito: 
”Il prato è un posto pericoloso Pierino se un lupo, un lupo dovesse sbucare dal bosco che cosa faresti?” 
Pierino non prestò attenzione alle parole del nonno, i ragazzi come lui non hanno paura dei lupi. 
پدر بزرگ با عصبانیت بیرون اومد چون پیرینو حرف گوش نکرده بود: 
” علفزار جای خطرناکیه پیرینو، اگه یه گرگ، یه گرگ از جنگل بیرون بیاد، چیک ...

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت دوم)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت دوم)
Posso raccontarvi una storia?...allora c’era una volta…ma eheh questa no non è una storia normale, questa è una fiaba musicale e tutte le fiabe voi lo sapete hanno dei personaggi, ma qui in questa fiaba ogni personaggio è rappresentato da un diverso strumento musicale. Pensate che soddisfazione! 
می‌تونم براتون یه داستان تعریف کنم؟... بسیار خوب، یکی بود یکی نبود... اما هه هه این نه یه داستان معمولی نیست، این یه قصه موزیکاله و همه قصه ها همون طور که می‌دونید شخصیت هایی دارن، اما اینجا تو این قصه هر شخصیت با یه ساز متفاوت نشون داده میشه. فکرشو بکنید چه لذتی داره! 
  
Ora per farvi riconoscere i personaggi ogni volta che appaiono, io chiederò ai vari strumenti musicali di presentarsi a voi. State a sentire che roba eh! 
Prima di tutto l’uccellino. 
L’uccellino è rappresentato da un flauto. 
حالا واسه شناختن شخصیت ها، هر وقت که ظاهر میشن، من از هر ساز مختلف می‌خوام خودشو به شما معرفی کنه. بنابراین توجه کنید. اول از همه پرنده کوچیک. پرنده کوچیک با یه فلوت معرفی میشه. 
L’anitra da oboe, state a sentire l’oboe. 
اردک با قره نی، به قره نی گوش کنید. 
Il gatto lo fa il clarinetto. 
گربه با کلارینت نواخته میشه. 
Il nonno molto severo è rappresentato dal fagotto. 
پدربزرگ بسیار سخت گیر با قره نی بم معرفی میشه. 
Il lupo da tre corni, eccolo che viene. 
گرگ با سه شیپور، ایناهاش اینجاست. 
E il Pierino, l’eroe della nostra storia. Pierino è così importante che è rappresentato da tutti gli archi dell’orchestra. 
و پیرینو، قهرمان داستان ما. پیرینو اونقدر مهمه که با تمام سازهای آرشه ای (ویولن، ویولن سل و...) ارکستر نشون داده میشه. 
Poi ci sono i cacciatori che sono meno importanti di Pierino , però sono importanti anche loro. E sono rappresentati dai legni. 
Pensate un po’che anche lo sparo dei fucili ha un motivo ed è suonato dai timpani. 
بعد شکارچی ها هستن که کمتر از پیرینو مهمند، گرچه اونا هم مهمند و با سازهای چوبی معرفی میشن. 
کمی فکر کنید که شلیک اسلحه ها یه دلیلی داره و با طبل ها نواخته میشه. 
Oh, abbiamo fatto le presentazioni, ed ora immaginatevi la scena. Si entra dentro alla storia. Una casetta circondata da un grande giardino. Circondata a sua volta da una staccionata . Fuori nei prati c’è un grosso albero e un stagno non molto lontano da una foresta buia e misteriosa. 
اوه، معرفی رو انجام دادیم و حالا صحنه رو تصور کنید. ما وارد داستان میشیم. یه کلبه با یه باغ بزرگ اطرافش (و) با نرده چوبی کشیده شده دور تا دور خودش. بیرون از چمنزار یه درخت بزرگه و یه آبگیر نه خیلی دور از یه جنگل تاریک و اسرار آمیز... 

  • جواد امیدیان

پیرینو و گرگ (قسمت اول)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۷ ب.ظ | ۰ نظر

پیرینو و گرگ (قسمت اول)
داستان « پیتر و گرگ» یا به قول ایتالیایی‌ها «Pierino e il lupo» از داستان های موزیکالیه که سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev) نویسنده روسی تبار متولد اکراین، اونو واسه بچه ها نوشته. میگن اون این داستان رو برای پسرش که می‌خواست داستان گرگ رو بدون خوندن و یا شنیدن دوباره اون یاد بگیره، نوشت . 
شخصیت های این داستان با سازهای مختلف معرفی میشن و یک راوی داستان رو نقل می‌کنه. از این داستان تا کنون کتاب‌ها و نمایش‌های زیادی نوشته شده. حتی تو سال ۱۹۴۶ روایت کارتونی اون هم توسط شرکت والت دیزنی ساخته شد! 
خلاصه اصل داستان: 
پیرینو پسر بچه ایه که با پدر بزرگش تو یه روستای روسی زندگی می‌کنه. یه روز پیرینو واسه گردش از خونه خارج میشه اما یادش میره در باغ رو ببنده. اردک از فرصت استفاده می‌کنه و برای شنا به برکه نزدیک خونه میره. اون با یه پرنده بحثش میشه: 
« – ببینم تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه پرواز کنه؟ 
– تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه شنا کنه؟ » 
گربه پیرینو آهسته به اونا نزدیک میشه اما با فریاد پیرینو پرنده روی درخت بلندی پرواز میکنه و اردک هم به سمت وسط برکه شنا می‌کنه . 
پدر بزرگ غرغروی پیرینو اونو سرزنش می‌کنه که چرا بیرون رفته: 
« نمیگی یه گرگ از جنگل میاد بیرون؟ » 
بعد اونو می‌بره خونه و در باغ رو قفل می‌کنه! 
بعد از مدتی یه گرگ بزرگ خاکستری از جنگل بیرون میاد. گربه میره بالای درخت، اما گرگ شروع به تعقیب اردک که از برکه بیرون اومده می‌کنه و اونو می‌بلعه. 
پیرینو یه طناب بر می‌داره و از روی دیوار بالای درخت میره. اون از پرنده می‌خواد که دور سر گرگ بچرخه و اونو گیج کنه. در این حین اون هم حلقه طناب رو پایین میاره و گرگ رو با طناب می‌گیره. گرگ سعی می‌کنه خودشو آزاد کنه اما حلقه تنگ تر میشه و پیرینو هم طناب رو به درخت می‌بنده. 
چندتا شکارچی، که دنبال گرگ هستند، از جنگل بیرون میان و می‌خوان به گرگ شلیک کنن، اما پیرینو نمی‌ذاره و کمکشون میکنه تا همراه با پرنده و گربه، شادی کنان گرگ رو به یه باغ وحش ببرن. البته پدر بزرگ هم با اوناس و هنوز غر میزنه که: 
« اگه پیرینو گرگ رو نگرفته بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ چی می‌شد؟» 
در پایان داستان راوی میگه : « اگه با دقت گوش کنید، صدای اردک رو از شکم گرگ می‌شنوید، چون گرگه اونو زنده قورت داده!» 
انشالا از قسمت بعد شاهد ترجمه قسمت به قسمت این داستان به روایت بنینی خواهید بود. تا اون موقع سعی کنید حداقل فایل صوتی داستان رو بگیرید که از قافله عقب نمونید. 

  • جواد امیدیان

ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)
ترانه « به تو » از لورنتزو جوانوتتی (Lorenzo jovanotti) تقدیم به غزال عزیز 
A te che sei l’unico al mondo, l’unica ragione per arrivare fino in fondo 
Ad ogni mio respire quando ti guardo 
Dopo un giorno pieno di parole 
Senza che tu mi dica niente 
Tutto si fa chiaro 
A te che mi hai trovato all’ angolo coi pugni chiusi 
Con le mie spalle contro il muro, pronto a difendermi con gli occhi bassi 
Stavo in fila, con i disillusi 
Tu mi hai raccolto come un gatto e mi hai portato con te 
به تو که در دنیا یگانه ای، یگانه دلیل رفتن تا به آخر 
در هر نفس، وقتی تو را نگاه می‌کنم 
بعد از روزی پر از حرف 
بدون اینکه تو چیزی به من گفته باشی 
همه چیز روشن می‌شود 
به تویی که مرا یافته ای، در گوشه ای با مشتی بسته 
با پشتی به دیوار، آماده برای دفاع از خود، با چشمانی رو به پایین 
در صف ایستاده بودم، با مردمی ناامید 
تو مرا مانند گربه ای برداشتی و با خود بردی 
A te io canto una canzone, perché non ho altro 
Niente di meglio da offrirti di tutto quello che ho 
Prendi il mio tempo e la magia che con un solo salto 
Ci fa volare dentro all’aria come bollicine 
برای تو ترانه ای می‌خوانم، زیرا چیز دیگری ندارم 
هیچ چیزی بهتر، از تمام چیزی که دارم تا تقدیمت کنم 
زمان مرا بگیر و جادویم را که تنها با جهشی 
ما را مانند قطرات در آسمان به پرواز درمی‌آورد 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
A te che sei il mio grande amore ed il mio amore grande 
A te che hai preso la mia vita e ne hai fatto molto di più 
A te che hai dato senso al tempo senza misurarlo 
A te che sei il mio amore grande ed il mio grande amore 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
به تو که زندگی مرا می‌گیری و بیشتر از آن استفاده می‌کنی 
به تو که به زمان معنی می‌دهی بدون اندازه گیری آن 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
A te che io ti ho visto piangere nella mia mano 
Fragile che potevo ucciderti stringendoti un po’ 
E poi ti ho visto con la forza di un aeroplano 
Prendere in mano la tua vita e trascinarla in salvo 
A te che mi hai insegnato i sogni e l’arte dell’avventura 
A te che credi nel coraggio e anche nella paura 
A te che sei la miglior cosa che mi sia successa 
A te che cambi tutti i giorni e resti sempre la stesso 
به تو که دیده ام در دستانم گریه می‌کنی 
ترسان از اینکه با فشاری بیشتر تو را بکشم 
و سپس می‌بینمت با قدرت یک هواپیما 
زندگیت را در دست گرفته ای و به نقطه امنی می‌کشی 
به تو که رویا دیدن را به من آموختی و هنر ماجراجویی را 
به تو که به شجاعت معتقدی حتی در میان وحشت 
به تو که بهترین اتفاقی هستی که برایم روی داده 
به تو که تمام روزها را تغییر می‌دهی (اما) خود همیشه همان گونه می‌مانی 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei sogni miei 
A te che sei 
Essenzialmente sei 
Sostanza dei sogni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
به تو که هستی 
واقعا هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 

  • جواد امیدیان

بال هایی بر فراز ایتالیا

جواد امیدیان | چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

بال هایی بر فراز ایتالیا
 بعضی وقتا کمی طول می‌کشه تا مفهوم یه کلمه ای رو که باهاش بازی شده رو درک کنیم. 
چیزی که الان مد نظره، اسم یه شرکت هواپیمایی خصوصی ایتالیاست که مقرش تو رمه، به نام Air one. 
در وحله اول به نظر اسمش انگلیسی میاد، اما اگه دقت کنید رو دم هواپیما های این شرکت عکس یه مرغ ماهی‌خوار رو می‌بینید که تو ایتالیایی بهش میگن Airone و اینجاست که متوجه میشید این کلمه یه معنای دوگانه  داره! 
این شرکت با اسم آلیآدریاتیکا (Aliadriatica) سال ۱۹۸۳ در شهر پسکارا (Pescara) تو ناحیه آبروتزو (Abruzzo) به منظور مدرسه آموزش پرواز تاسیس شد و کم کم به مرور در سال ۱۹۹۴ با خرید بوئینگ های ۷۳۷ شروع به جا به جایی مسافر در داخل ایتالیا و اروپا کرد و در سال ۲۰۰۵ هم اسمشو به Airone تغییر دارد. 
 اطلاعات کاملتر رو می‌تونید تو ویکی پیدا ببینید و یا یه سر به سایت رسمیش بزنید. 
گذشته ازاین، اسم Aliadriatica ، مثل اسم شرکت هواپیمایی دولتی ایتالیا، Alitalia، یه اسم مرکبه! Ali در واقع جمع Ala ، به معنی بال‌هاست! 
بال‌های آدریاتیک (دریای بین ایتالیا و یوگسلاوی) و بال‌های ایتالیا...  بال‌هایی بر فراز ایتالیا.  

  • جواد امیدیان

دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow

جواد امیدیان | سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر

 

در این مطلب قصد دارم به معرفی سریال زیبا و پرطرفدار Arrow بپردازم و در آخر هم به دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow (سریال پیکان)بپردازیم سریال ارو  یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر اکشن، جنایی و ماجراجویی می باشد که توسط گرگ برلانتی Greg Berlanti ، مارک گوگنهایم و اندرو کریسبرگ ساخته شده است. پخش سریال Arrow از 10 اکتبر 2012 آغاز شد و از شبکه cw به روی آنتن رفت. این سریال بر اساس یکی از شخصیت های کمیک می باشد که تشابه زیادی به رابین هود دارد.این سریال را به کسانی که علاقه به یادگیری زبان و آموزش زبان انگلیسی دارند.

دانلود زیرنویس سریال arrow

داستان سریال Arrow 

داستان سریال Arrow درباره میلیاردری جوان و خوش گذران به نام الیور کوئین (با بازی استیون امل) است. الیور همراه با پدر و دوستانش به یک مسافرت دریایی میرود اما قایق آنها در یک حادثه مشکوک غرق می شود و الیور تنها بازمانده این اتفاق است. او هر طور شده خود را به جزیره ای ناشناس می رساند. رابرت که پدر الیور است، قبل از مرگش به او لیستی می دهد و اعتراف می کند که ثروت خانوادگی اش را از راه درستی بدست نیاورده است. او از الیور می خواهد تا از افراد این لیست انتقام بگیرد تا شاید روح پدرش آرامش بگیرد. الیور 5 سال در جزیره می ماند و با تمرین های فراوان خود را برای انتقام گرفتن قوی می سازد.

الیور بالاخره بعد از 5 سال به شهرش یعنی استارلینگ سیتی بازمی گردد. در حالی که هیچ کس خبر ندارد که در این 5 سال به او چه گذشته است اما تنها چیزی که مشخص است این است که او تغییر کرده و حالا توانایی های منحصر به فردی برای کنترل وضعیت و مشکلات  دارد. الیور هر شب با کمانی در دست، به دنبال افراد لیست می رود تا از آنها انتقام بگیرد. او در این راه با فردی به نام جان دیگل آشنا می شود و جان در این راه به الیور کمک می کند. تکلیف لیست انتقام الیور در فصل اول مشخص می شود و در فصل دوم او به همراه دوستانش برای نجات شهر، دفتر مخفی ای را در زیرزمین خانه اش بنا می کند. در این میان فلش بک هایی به گذشته صورت می گیرد تا مشخص شود که در آن جزیره متروک چه اتفاقاتی برای الیور افتاده است…بازیگر نقش اصلی این سریال استیون امل است که بازی فوق العاده ای از خود به نمایش گذاشت. از دیگر کارهای او می توان به فیلم Teenage Mutant Ninja Turtles: Out of the Shadows محصول 2016 اشاره کرد. داستان کلی سریال پیکان بر پایه شخصیت پیکان سبز در سری کمیک‌های دی‌سی کامیکس است. همچنین از دیگر شخصیت‌های سریال ارو میتوان: اتم، قناری سیاه، روی هارپر (هر سه شخصیت در یک سریال حضور دارند) و فلش و… را نیز نام برد که گه گاهی در طول این سریال ظاهر می شوند.البته در سریال های مرتبط دیگر هم همین شخصیت حضور دارد.

دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow در سایت بلکس ساب

هم اکنون زیرنویس تمامی فصل های سریال Arrow برای تمامی کیفیت ها قابل دانلود است و در سایت بلکس ساب قابل مشاهده و دانلود می باشد علاوه بر آن به یکی از بزرگترین آرشیو های دانلود زیرنویس سریال قرار داده شده است که همه روزه به صورت مداوم و فعال آپدیت و بروز رسانی میشود.امیدواریم تا از خواندن این مطلب لذت کافی را برده باشد و سریال ارو یکی از پربازدیدترین سریال های تلویزیونی ابر قهرمانی است.که در بین طرفداران کمیک های ابرقهرمانی محبوبیت بالا داشته و از جمله سریال هایی است که محبوب بالایی دارد و پیشنهاد می کنیم که حتما آن را تماشا کنید.

  • جواد امیدیان

حکایت ترکی طوطی و شغال

جواد امیدیان | يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۹ ب.ظ | ۱ نظر

(طوطی و شغال - )

Ülkenin birinde, çok akıllı bir papağan yaşardı. Büyük bir ağacın üstünde yuva kurmuştu. Ağacın kovuğunda da bir çakal, yavrularını büyütüyordu.

Çakal ara sıra ava gidince, papağanın yavruları aşağı iniyordu. Ağacın kovuğuna girip çakalın yavrularıyla oynuyorlardı. Anne papağan, bu durumdan hiç hoşnut değildi.

در کشوری، یک طوطی بسیار باهوش زندگی می‌کرد. او لانه‌ای را روی یک درخت بزرگ بنا کرده بود. در داخل حفره درخت نیز یک شغال توله‌های خود را بزرگ می‌کرد.

گاه گاهی که شغال به شکار می‌رفت، جوجه‌های طوطی پایین می‌آمدند. داخل حفره درخت می‌رفتند و با توله‌های شغال بازی می‌کردند. طوطی مادر از این وضع اصلا راضی نبود.
 

  • جواد امیدیان

زمان گذشته بعید در زبان ترکی

جواد امیدیان | يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۸ ب.ظ | ۰ نظر

زمان گذشته بعید(گذشته کامل):

خبری مثبت:

برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + m
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + n
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü  
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + k
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüz
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar

مثال:

gitmek
رفته بودم
gitmiştim
رفته بودی
gitmiştin
رفته بود
gitmişti
رفته بودیم
gitmiştik
رفته بودید
gitmiştiniz
رفته بودند
gitmiştiler

  • جواد امیدیان

چند جمله زبان ترکی مربوط به دانشجو

جواد امیدیان | يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

چند جمله مربوط به دانشجو 


Kolejdeyken dört yıl boyunca yurtta kaldım. 
برای همه چهار سال کالج در خوابگاه زندگی کردم.

fizik dersi 
 کلاس فیزیک

Ben kütüphanede çalışıyorum. 
 من در کتابخانه کار می‌کنم.

O ünlü bir üniversiteden tam burs kazandı. 
او موفق به دریافت بورسیه کامل از یک دانشگاه مشهور شد.

Ben lisedeyken okul takımı için futbol oynuyordum. 
من موقع دبیرستان برای تیم مدرسه فوتبال بازی می‌کردم.

  • جواد امیدیان